بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) طوفان عجیبی سراسر جهان اسلام را فرا گرفت که کانون این طوفان مرکز «خلافت» بود!
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نه تنها در بُعد فردی و خانوادگی نمونه کاملی برای تأسی و اقتدار به شمار می رود بلکه در بُعد اجتماعی و اثبات تأثیر وجودی شخصیت زن در جامعه نیز نقش مهم و اساسی داشته و شاخص و الگوی مناسبی است.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) الگوی زنان آزاده ای است که به اعتقادات خود نه تنها در زمان آرامش و آسایش بلکه در سختیها، نا ملایمات و مشکلات نیز پایبند اصول و مبانی ارزشی هستند و شجاعانه تا پای جان از آن دفاع می کنند. زیرا آنگاه که خورشید تابناک نبوت غروب کرد و شمس عالمتاب ولایت در پشت ابر های جهل و عناد قرار گرفت، این فاطمه (سلام الله علیها) بود که رسالت عظیم خود را در جهت احقاق حق و بر پایی حکومت اسلامی به دست شایسته ترین افراد ایفا کرد. از درخشان ترین افتخارات بانوان پیرو مکتب تشیع، برخورداری آنان از رهبر و الگوی نیکویی چون فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است که با دفاع تاریخی خویش از حریم ولایت و امامت نقطه عطفی در تاریخ اسلام به وجود آورد و با بیان رسای خود که جز از سر چشمه وحی الهی سر چشمه نمی گرفت به تبیین پایه های اساسی حکومت مشروع مبتنی بر ولایت پرداخت و با بیان دلایل روشن و متقن؛ بطلان هر حکومت و خلافت غیر مبتنی بر ولایت را آشکار ساخت.
ایام فاطمیه اوج معنویت است و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در پی نجات امت و احیای دین بود. حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) واسطه فیض و حجت الهی بر امامان معصوم علیهم السلام است.
ماموریت حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) ترمیم رابطه امت و امامت به منظور قرار گرفتن استعدادهای جامعه در مسیر ولایت خداوند و زمینهسازی برای رشد و کمال بشریت است. اگر جامعه به عهد خود با امامت و ولایت عمل کند، رشد کرده و به تکامل میرسد و آنگاه جامعۀ بالغ و رشد یافته لیاقت فرج و ظهور حضرت ولیعصر(عج) را خواهد داشت.
جامعه ما نیاز دارد تا از مکتب فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تعلیم بگیرد.
خدا برای سختترین امتحانات، بیشترین امکانات را برای بندگان خود فراهم میکند تا مبادا شکست بخورند. سختترین امتحان خدا در امر ولایت است. به همین دلیل اولیائش را مهربان قرار داده است و محبوب. علت اینکه اولیاء خدا اینقدر دوست داشتنی هستند این است که در امتحان ولایت شکست نخوریم!
مردمی که بی تقوایی مسئولانشان برایشان اهمیت نداشته باشد، باید منتظر ظلمها و ناامنیهای فراوانی باشند. که این خلاصۀ فریادهای فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) سیاسیترین زن تاریخ بشر است.
مگر سیاست برای دین چقدر اهمیت دارد؟ سیاست یعنی به فکر مردم و جامعه بودن، یعنی انسان بزرگ شود و شرح صدر پیدا کند.
مهمترین عامل توسعۀ اخلاق هم سیاست است!
مظلومیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دلیل ضعف «فهم سیاسی» جامعه بود نه فقط یکی دو نفر. مهمترین انتقاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) به مردم مدینه این بود که آنها زود فریب میخوردند و رفتارهای غلط را ندید میگرفتند. و اکنون برخی جنایات آمریکا در حمایت از داعش را ندید میگیرند!
چرا پیامبر دستور داد که همه با امیرمومنان (علیه السلام) دست بیعت دهند؟ چرا این دست دادن اینقدر مهم است که حتی زنها هم باید دست در آبی که دست حضرت علی (علیه السلام) در آن بود میگذاشتند؟
برای اینکه حجت بر آنها تمام شود و حق برای همه آشکار شود و از یادشان نرود!!
اشـــک مـــیریـزی و کــاشـانـــه بهـم میریـزد
پـــســر ارشـــــد ایـن خـانـــه بهـم میریـزد
ز پــــریـشانـی زیـنــب بـه خودت خرده مـگیــر
مــو کـه یـک شـب نخورد شانـــه بهم میریزد
مــرغ عـشقی که دگر مـثل پـرستو شده ای
پـر بزن بـی تـو بـبیـن لانـه بـهـم مـیریـــزد
سـوختی، پـرزدنــت ریـخـت بـهـم حـق داری
بـخورد شــعلـــه بـه “پـروانـه” بـهم میریــزد
نـکند اشک عـلی جان تـو هـق هـق بشـود
خـانه را گریــه ی مــردانــــه بـهم میریــــزد
علی جان! جانم فدای جان تو و روحم سپر بلایت یا ابالحسن. پیوسته با تو خواهم بود چه در خوشی ها و چه در سختی ها… .. .
آنگاه که بر در خانه اش هجوم آورده و با تهدید و ارعاب، امام علی (علیه السلام) را به بیعت فراخواندند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) فریاد برآورد: «یا اَبَتاه یا رسولَ الله ماذا لَقینا بَعدَک…؛ ای پدر، ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) ! چه مصیبت ها که بعد از شما کشیدیم…»
حضرت زهرا (سلام الله علیها) الگوی همة رهروان راه حق در طول قرون و اعصار است. آن بانوی یگانه در دوران کوتاه عمر با برکتش به گونه ای در عبودیت خدا غرق شد که نور وجودش از بسیط خاک تا عرش افلاک را درنوردید؛ اما تاریخ در معرفی کوثر خدا و رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) دین خود را ادا نکرده و شخصیت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) همچنان غریب و مهجور مانده است.
درود و سلام خداوند و ملائکه و همه اولیای خدا بر بانویی که حقانیت شیعه را به اثبات رساند و به ما آموخت که رمز حیات و بقای اسلام ناب محمدی در مقابل همه دشمنان، تنها و تنها حمایت از مقام ولایت است.
حضرت زهرا سلام الله علیها که خود به نقش مهم مردم در برپایی و تداوم حکومت حق واقف بود، قبل از آنکه مردم را به یاری و حمایت از علی علیه السلام فرا بخواند خود در اطاعت و پیروی از امام زمان خود اسوه و نمونه بود.
دخت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای کسب رضای خدا و در راستای تقویت ولایت همواره رضایتمندانه و خالصانه از دستورات مولای خویش اطاعت می کرد و ضمن اینکه خود به تکلیف عمل می کرد، در عمل به پیروان خویش درس فرمانبری از ولی امر را می آموخت و پس از آن با گفتار، مردم را به حمایت از امام حق فرا می خواند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در زمان پدر نیز چنین بود. آن حضرت پیش از آنکه خود را دختر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بداند، بنده خدا و پیرو پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و مطیع ولی امر می دانست.
مراتب اطاعت خالصانه حضرت زهرا سلام الله علیها از ولایت را می توان در سخت ترین شرایط و تلخ ترین ایام به خوبی مشاهده کرد. پس از جریان تلخ سقیفه و مبارزه پر شور آن حضرت در دفاع از ولایت، اولی و دومی برای جلب افکار عمومی به دنبال دلجویی از حضرت فاطمه سلام الله علیها بر آمدند. حضرت در پاسخ به درخواست ملاقات، به امیرالمونین علی بن ابی طالب علیه السلام عرض کرد:
“البیت بیتک والحره زوجتک.افعل ما تشاء“
علی جان! خانه، خانه توست و من همسر تو هستم. هرچه می خواهی انجام ده.
و نیز، هنگامه مظلومیت امیر مومنان علی علیه السلام و جسارت مدعیان در گرفتن بیعت اجباری از وصی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حضرت فاطمه سلام الله علیها برای دفاع از ولایت خواست آنان را نفرین کند که امیر المومنین علی علیه السلام توسط سلمان فارسی، حضرت را از آن تصمیم نهی کرد. صدیقه کبری سلام الله علیها با شنیدن پیام امام علی علیه السلام اظهار کرد:
“اذا ارجع و اصبر واسمع واطیع“
بنابراین، به خانه باز می گردم و صبر پیشه می کنم و فرمان را می پذیرم و اطاعت می کنم.
حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها برای قاصبان خلافت، کانون خطر بود، زیرا او بود که خطر انحراف از ولایت را به خوبی درک می کرد و با اعتراض و روشنگری و اعلام خشم و نفرت، غاصبان را سخت به هراس وا می داشت. او به غصب خلافت، پریشانی امت، ایجاد تفرقه و پایه گذاری بدعت ها معترض بود. حضرت زحمات بی دریغ پدر بزرگوارش را در معرض نابودی می دید؛ از این رو برای خدا به خشم آمد و از برای خدا دفاع می کرد… .
کمی تأمل کنیم:
آنان تفکر جدایی خلافت از ولایت را در سر داشتند و … .. . !!
.